طب و تمدن
تمدن بشری نمود عینی انسان در عالم خارج و طبیعت است. آن چه در تمدن بشری می گذرد ارتباط تنگاتنگی با درون انسان دارد چه از بعد جسمی و چه از بعد روحی و قلبی. بشر موجودی منفک از تمدنش نیست. افکار، عقاید، باورها و جهت گیری های قلبی انسان در تمدن پیاده می شود و این دو با یکدیگر ارتباط وثیق داشته و بر هم اثر می گذارند و حتی فراتر از این، جسم انسان و تمدن نیز رابطه ای عمیق دارند.
هر آنچه در طبیعت رخ می دهد در انسان نیز رخ می دهد. اگر حال طبیعت خراب باشد حال انسان نیز خراب است. بیماری های طبیعت در جسم انسان نیز نمود پیدا می کند. نمی شود طبیعت را دگرگون کرده و از تعادل طبیعی خارج کنیم و انتظار تعادل طبع در انسان داشته باشیم. تخریب طبیعت و آلودگی های گسترده در آن بی شک در جسم انسان نیز خود را نشان خواهد داد. با توجه به این ارتباط وثیق بین انسان و تمدن، علاج ریشه ای بیماری های انسان، اصلاح و درمان تمدن و برگرداندن آن به حالت طبیعی است.
تمدن صفرا زده مدرن که رو به سودا دارد، عالم و آدم را دچار بحران کرده است. گیجی و سردرگمی تمدنی بشر ریشه در همین سودازدگی دارد. غالب بیماری های جسمی بشر نیز ریشه در همینجا دارد. تا تمدن اصلاح نشود بیماری ها نیز درمان نخواهند شد. بنابراین طب اسلامی باید نگاه خود را فراتر از درمان اشخاص قرار داده و به درمان تمدن بپردازد. انقلاب تمدنی نیز باید توسط باد رخ دهد. باد رکن انقلابی و تحول ساز است. باید روح و ریحی نو در لاشه این تمدن دمید و حیات را به آن بازگرداند. باید طوفانی در عالم به پا شود و همه چیز را دگرگون سازد و بی شک طوفان تمدنی جز به دست صاحب الامر (عج) رخ نخواهد داد. وظیفه ما بستر سازی این طوفان تمدنی است.
اما ایا باید تا زمان فرارسیدن انقلاب تمدنی دست روی دست بگذاریم؟ خیر. می توان در این وانفسا، نسیمی را در هوای آلوده تمدن جاری ساخت تا حداقل حیات انسانی پابرجا بماند تا زمان طوفان حقیقی فرا برسد و تمدن به تعادل طبیعی خود بازگردد و حیات واقعی تمدنی جلوه گر شود.
- ۹۸/۰۹/۰۵